راست میگویی؟ نمیدانی تو منظورم هنوز؟ پس چرا گفتی که میبخشید معذورم هنوز؟ عاشقت بودم همین! حالا بگو مفهوم بود؟ عاشقت هستم ! همین حالا پر از شورم هنوز باز کن دفترچهی ِ آن خاطراتِ دور ِدور با رسولان ِ غزل چون آیه مستورم هنوز همچو جیحون در میان ِ جلگهها جاری شدی ماهی کوچک چه شد؟ ای ماه ِ پرنورم هنوز! من گذشتم از بسی پلهای ِ پشتِ سر خراب باز از چشم ِ تو صدها حادثه دورم هنوز قد کشیدی چون دماوند از میان ِ ابرها ای نسیم ِ مهربان! در تپه ماهورم هنوز مقصد ِ ما برکه و دریاچه یادم هست نیست سایه ساری جُستهام اینجا که مجبورم هنوز اختیار ِ این میانرودان ِ حسرت دستِ توست اشک میبارد تو میگویی که مغرورم هنوز
علی
سهشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1382 ساعت 02:49 ب.ظ