وقتی که ، دستای باد ، قفس مرغ گرفتارو شکست ، شوق پروازو نداشت
وقتی که چلچله ها ، خبر فصل بهارو می دادن ، عشق آوازو نداشت
دیگه آسمون براش ، فرقی با قفس نداشت
واسه پرواز بلند ، تو پرش هوس نداشت
شوق پرواز ، توی ابرا ، سوی جنگلای دور
دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور
اما لحظه ای رسید ، لحظه پریدن و رها شدن ، میون بیم و امید
لحظه ای که پنجره ، بغض دیوارو شکست
نقش آسمون صاف ، میون چشاش نشست
مرغ خسته پر کشید و افق روشنو دید
تو هوای تازه دشت ، به ستاره ها رسید
لحظه ای پاک و بزرگ ، دل به دریا زد و رفت
با یه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت

اینجا پرنده بود

 عبور ظریف
بال را معنی کن
تا پر هوش من از حسادت بسوزد

ای حیات شدید
ریشه های تو از مهلت نور
آب می نوشد
آدمی زاد- این حجم غمناک
روی پاشویه وقت
روز سرشاری حوض را خواب می بیند

ای کمی رفته بالاتر از واقعیت
با تکان لطیف غریزه
ارث تاریک اشکال از بال های تو می ریزد
عصمت گیج پرواز
مثل یک خط مغلق
در شیار فضا رمز می پاشد
من
وارث نقش فرش زمینم
و همه انحناهای این حوضخانه
شکل آن کاسه مس
هم سفره بوده با من
از زمین های زبر غریزی
تا تراشیدگی های وجدان امروز
ای نگاه تحرک
حجم انگشت تکرار
روزن التهاب مرا بست
پیش از این در لب سیب
دست من شعله ور می شد
پیش از این یعنی
روزگاری که انسان از اقوام یک شاخه بود
روزگاری که در سایه برگ ادراک
روی پلک درشت بشارت
خواب شیرینی از هوش می رفت
از تماشای سوی ستاره
.خون انسان پر از شمش اشراق می شد

ای حضور پریروز بدوی
ای که با یک پرش از سر شاخه تا خاک
حرمت زندگی را
طرح می ریزی
من پس از رفتن تو لب شط
بانگ پاهای تند عطش را
می شنیدم
بال حاضر جواب تو
از سوال فضا پیش می افتد
.آدمی زاد طومار طولانی انتظار است
ای پرنده ، ولی تو
.خال یک نقطه در صفحه ارتجال حیاتی

Light Of Your Eyes


Who are you, that without you
I'm so restless
Nights, sleepless
Drenched with your thoughts

What are you
From each wave of your smile
I'm like a lost boat
In a whirlpool


In which dawn
On which white horse
Which god
From which universe are you
On which shoreline
from which shell
In which pasture
on which gentle breeze
Which jug of wine
Did you come from

How did I come
your way so suddenly
Ah, your sweet look
what it did to my heart
Now I dwell with that look
Abide in that look

Which implant has been planted
from you within me
Every cell of my being
On seeing you
Dances
Sings

An impossible dream
To want to be with you
I ask only one word with you
Tell me to save you
From the mouth of the lion
To go and die in the mouth of the lion
Shear the heart of the mountain
Pluck the stars from the sky

Whatever you may say
On friendship, I swear
Ask what you want
But never for patience

Patience, is that long road
tied to death
You're an ultimate wish
My arms cannot reach
The far away hope
and my feet are tired


Your whole being radiates love
But I remain deprived
Green, the light
of your eyes, but still
My road to you stays closed

f.moshiri