نمی سرایمت بسان کسان
بامدیحه های کثیف ومرثیه های طنز
تودرخورسپیدغزلهای سرخی
درخورشعرهایی که به پایان نمی رسند
که فرشته ای درجهنم بودی
که پناهنده زمین ات خواندند
وچه باکی ست
که زندگیت شهادت میدهدشهادتت را...
ای شکسته نی روییده ازخاک خاکیان
افروخته خودنفروخته
گلهای کویر به شوق تومی شکوفند
- درقالیش-
وستاره هاش
تورامی درخشند...
چه شاعرانه به ریگراه کویرها گم گشتی
وچه بی سرانجام سروده ام
سروده ناسروده ات را..............
نظرات 1 + ارسال نظر
الهام سه‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ب.ظ

خوب بود . ماشاا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد