خودمو بخواب میزنم
تا که بخواب به بینمش
.او را ، کسی را که دوستم می داشت
در نبودش حس سمجی
متصل از من می پرسد : کو ! کجاست؟!؟!؟!
نه این که عزیز نبود ، که هست
نه اینکه رفیق نبود ، که نیست!
برای آن نشانه ی بین راه که باهم آمدیم
آن روزهای جوانی که با او بسر شد
با او خاطرات این دل زخمی گره خورده
!. .با صدا و نگاه سبزش
خنده های قشنگش درد و دریغای عشق است
نظرات 3 + ارسال نظر
ساغر چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:56 ب.ظ http://sagharr.blogsky.com

علی دمبریده نکنه عاشق شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علی چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:29 ب.ظ http://rocket.blogsky.com

خوب ولی بیشتر سعی کن.
به من هم یه سرکی بزن؟

حسین چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:31 ب.ظ http://zayanderood.blogsky

دوست من سلام وبلگ قشنگی داری از خوندن مطلباش لذت بردم موفق باشی منتظر مطلب جدیدت هستم به من هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد