در جوی زمان ، در خواب تماشای تو می رویم.
سیمای روان ، با شبنم افشان تو می شویم.
پرهایم ؟ پرپر شده ام. چشم نویدم ، به نگاهی تر شده ام.این سو نه ، آن سویم.
و در آن سوی نگاه ، چیزی را می بینم، چیزی را می جویم.
سنگی میشکنم، رازی با نقش تو می گویم.
برگ افتاد ، نوشم باد: من زنده به اندوهم. ابری رفت، من کوهم: می پایم. من بادم: می پویم.
در دشت دگر ، گل افسوسی چو بروید، می آیم، می بویم.
نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:58 ق.ظ http://deldadehcrack.blogsky.com

آقا خیلی باحالی

بهار یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:11 ق.ظ http://tavarish.persianblog.com

علی جونم خیلی مخلصم :)

الهام یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:05 ب.ظ

این هم از وظیفه دینی من که نظر دادنه
خوب بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد