|
||
|
|
|
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟ از کجا و از که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه زیاری ، نه ز دیار و دیاری ، باری برو آنجا که ترا منتظرند برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصدک تجربه های همه تلخ ، با دلم می گویند ، که دروغی تو دروغ که فریبی تو فریب قاصدک هان ، ولی آخر ایوای راستی آیا رفتی با باد ؟ با توام ، آیا کجا رفتی آی ، راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟ مانده خاکستر گرمی جایی ، در اجاقی ؟ طمع شعله نمی بندم خردک شوری هست هنوز ؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند . |
سلام من اينقدر قاصدک ها رو دوست دارم که بابا حسوديش ميشه و هميشه به من ميگه من يه قاصدکم منو چند تا دوست داری ؟؟؟؟؟؟؟؟
جالب بود
تنها می توانم بگویم که زیباست!
هم وبلاگ و هم قاصدک که مرا سخت تحت تاثیر قرار داد. (البته نه خیلی سخت!!!)
هم چنین از حسن نظرت نسبت به وبلاگم بسیار شاد شدم(!!)
سلام مهربان،چقد من این شعر رو دوست دارم به اتخاب زیبایتان تبریک می گم.
چند جا ازت لینک دیدم تا بلاخره یه سری زدم ...
شعره خیلی قشنگی بود
همیشه موفق باشی ...
علی جان از حسن سلیقه ات ممنون... خواندم و لذتی بسیار بردم... بهر حال تشکر...به من هم اگر وقت کردی سر بزن...دوست تو سپهر
عالی بود من کلا شعرهای اخون ثالث را دوست دارم .
سلام
علی جدیا من اینو خیلی دوست دارم مخصوصا آخرشو
هموم که ابرهای همه عالم شب و روز در دلش می گرید...
دست درد نکنه
خوشال باشی..
سلام خاله ممنون سر زدی
یادم نیست چی گفتم /؟
سلام و بلاگ قشنگی دارید امیدوارم در هدفی که دارید موفق باشید . ایام به کام
من خدمتتون عرض کنم که خلی آقا مث اینکه هیجانزده شده اید. راستی ما این همه به وبلاگتان سر زدیم شما که فرصت ایمیل پشت سر هم به گروه را داری وقت یه سر زدن نداری نکند از ما خوشت نمی آید.
خیلی خوشکل بود
دست شاعرش درد نکنه
دست تو هم درد نکنه
خوشم اومد خیلی حال داد