مهربانی را بیاموزیم
فرصت آیینه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد
می شود در عصر آهن
- آشناتر شد
سایبان از بید مجنون ،
- روشنی از عشق
می شود جشنی فراهم کرد
می شود در معنی یک گل شناور شد
مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران در پشت در مانده است
موسم نیلوفران یعنی که باران هست
یعنی یک نفر آبی است
موسم نیلوفران یعنی
یک نفر می آید از آن سوی دلتنگی
می شود برخاست در باران
دست در دست نجیب مهربانی
می شود در کوچه های شهر جاری شد
می شود با فرصت آیینه ها آمیخت
با نگاهی
با نفس های نگاهی
می شود سرشار -
- از رازی بهاری شد
دست های خسته ای پیچیده با حسرت
چشم هایی مانده با دیوار رویاروی
چشمها را می شود پرسید
آسمان را می شود پاشید
می شود از چشمهایش ...
چشمها را می شود آموخت
می شود برخاست
می شود از چارچوب کوچک یک میز بیرون شد
می شود دل را فراهم کرد
می شود روشنتر از اینجا و اکنون شد
جای من خالی است
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را ؟!
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟!
می شود برگشت
می شود برگشت و در خود جستجویی داشت
در کجا یک کودک دهساله در دلواپسی گم شد ؟!
در کجا دست من و سیمان گره خوردند؟!
می شود برگشت
تا دبستان راه کوتاهی است
می شود از رد باران رفت
می شود با سادگی آمیخت
می شود کوچکتر از اینجا و اکنون شد
می شود کیفی فراهم کرد
دفتری را می شود پر کرد از آیینه و خورشید
در کتابی می شود روییدن خود را تماشا کرد
من بهار دیگری را دوست می دارم
جای من خالی است
جای من در میز سوم ، در کنار پنجره خالی است
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکبها
جای من در چشمهای دختر خورشید
جای من در لحظه های ناب
جای من در نمره های بیست
جای من در زندگی خالی است
می شود برگشت
اشتیاق چشم هایم را تماشا کن
می شود در سردی سرشاخه های باغ
جشن رویش را بیفروزیم
دوستی را می شود پرسید
چشمها را می شود آموخت
مهربانی کودکی تنهاست
مهربانی را بیاموزیم...
سلام.ببخشید نتونستم لوگوی شمارو بذارم.چون به خاطر اشکال در جستجوگرم آدرس لوگوی شمارو ندیدم ولی الان همهچیز درست شده و من لوگوی شمارو گذاشتم.موفق باشی.
مرسی کلی لطف کردی
آدم ساعت ۲ نشسته باشه جلوی کامپیوتر....
حالش از همه گرفته باشه......
این شعر رو میخونه دلش وا میشه....احساس میکنه
هنوز هم میشه خوب بود
مرسی علی جون
دوست (مهربونم)
بسیار خوشحالم که تونستم بهت کمکی بکنم
یه دو خط دیگه می نوشتی
باشه واسه دفعه بعدی
شما یکم یاد بگیر
سلام دوست خوب.ممنون که به ما سر زدی....آره دیگه نه سازیه نه نوایی..........سبز باشی
اگه میخوای در مورد کامپیوتر بیشتر بدونی یه سری به من بزن.من به همه سوالات شما هم جواب می دم.
آیا به راستی مهربانی آموختنی است ؟!
دمت گرم بابا حالا دیگه مت رفتیم توی سایر لینک ها؟؟ نا سلامتی همشهری بودیما!!!!!!! جدی نگیر ولی.
پس مهربونیت کجا رفت!!!؟ لل