تو بسیار بیشتر از آن را که می توانم بگویم می شنوی
تو آگاهی را می شنوی
تو همراه با من ، به جایی می روی
که واژه های من نمی توانند تو را ببرند

بدون شرح

درد دلم رو بشنو  که حالمو بدونی
هیچ وقت اینو نخواستی که قدرمو  بدونی

ناگهان  پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش بفرمان رقیب
این چنین با همه در ساخته ای یعنی چه
 شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه