از پیش من برو که دل آزارم
ناپایدار و سست و گنه کارم
در کنج سینه یک دل دیوانه
در کنج دل هزار هوس دارم
قلب تو پاک و دامن من ناپاک
من شاهدم به خلوت بیگانه
تو از شراب بوسة من مستی
من سر خوش از شرابم و پیمانه
چشمان من هزار زبان دارد
من ساقیم به محفل سرمستان
تا کی ز درد عشق سخن گوئی
گر بوسه خواهی از لب من, بستان
عشق تو همچو پرتو مهتابست
تابیده بی خبر به لجن زاری
باران رحمتی است که می بارد
بر سنگلاخ قلب گنه کاری
من ظلمت و تباهی جاویدم
تو آفتاب روشن امیدی
برجانم, ای فروغ سعادتبخش
دیر است این زمان, که تو تابیدی
دیر آمدی و دامنم از کف رفت
دیر آمدی و غرق گنه گشتم
از تند باد ذلت و بدنامی
افسردم و چو شمع تبه گشتم
hi...khobi...jaleb bood..ekhtiarrrrrrrrrrrrrrrr dariddddddddddddddd...gar cche ghablan ino too blogspotet khonde boodam va fek konam comment ham gozashte boodam..marefato hal mikoni..yad begir ye kam..khosh bashiiiii kharejiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii...bye
موفق باشی دوست من