لوح گور

نه در رفتن حرکت بود

نه درماندن سکونی

 

شاخه ها را از ریشه جدایی نبود

و باد سخن چین

با برگ ها رازی چنان نگفت

که بشاید

 

دوشیزه عشق من

مادری بیگانه است

و ستاره پر شتاب

در گذرگاهی مایوس

بر مداری جاودانه می گردد

نظرات 2 + ارسال نظر
ساغر چرت و پرتی شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:53 ب.ظ http://www.saghariii.com

سلام علی
عامو همش غمناک ننویس.....

الهام - بی نام شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:10 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com

چطوری علی آقو ؟
یه ناهاریمون نمدی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد