نشانی نور

آهسته گام
از شب زمین آمد
و بر زمین
جای پای عشق دمید
دمی بر آسمان عطش ایستاد
دمی به خواهش باران رقصید
زمان میان پناه و گریز
گم بود
فضای ساقه تناور شد
و راز روشن هستی
در اوند ها لمید
و باد پیچکان باغ را
به سفره های پویایی خواند
و سقف تماشا عریان شد
در انتهای سبز راه
صدای ترکش تنهایی
جوانه را شکفت
ستاره ها رویید
و شب شکوفه شد
آهسته گام
از شب زمین آمد
و امتداد گیاهی تنش
.نشانی نور را پرسید

فرامرز سلیمانی

نظرات 4 + ارسال نظر
مسیح چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:19 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام

در حالی که خود نور او را دعوت به رویش نموده بود ...

و انتظار صبح فردا را می کشید تا به او سلام کند .

سربلند بمونی و ایرونی .

! پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:27 ق.ظ http://abanmah.persianblog.com

سلام. شعر بسيار زيبايی رو انتخاب کردی. آبی باشی و آفتابی.

پریا پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:41 ق.ظ http://pariya.blogsky.com

... من

خود نیز به دنبال او

...





پرهون پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:49 ب.ظ http://parhoon.blogsky.com

سلام............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد