بر قله ایستادم آغوش باز کردم جان را به باد صبح تن را به آفتاب سپردم
روح یگانگی با مهر ، با سپهر با سنگ ، با نسیم با آب، با گیاه در تار و پود من جریان یافت موجی لطیف، بافته از جوهر جهان تا عمق هفت پرده ی تن را زهم شکافت من" را ز من ربود" .ما" ماند" راه یافته در جاودانگی
اگه تونستی به بلاگ منم یه سری بزن
جاودانگی میخوام چیکار
javdanegi ra pazira bash ke mazhar sar zendegist va omid jaari bashi....