۱
ارام باشید
ارام باشید
.که مردی هستم بی جهت نما
۲
هرگاه ابری پدیدار شد
.ستاره ای در جسدم درخشید
۳
ای هیزمکاران
واژه ها را بسوزانید
وشب را با چلچراغهای جسد
.روشن کنید
۴
رویا در خطر است
دوستان به خوابهایم نیشخند می زنند
ومن از مرگ هراسناکم
صدایم را بشنوید
صدای این پسرک اشوری
.گریزان از موزه ها
صموییل شمعون
با بال شکسته پر گشودن هنر است
این را همه پرندگان می دانند
بر سر سفره هفت سین، به یاد آنان که هفت سین زندگیشان حتی سیبی برای سرخی نداردو سبزه ای برای سبزی، و اندوخته جیبهای روزگارشان از سکه های طراوت تهی است باشیم.
به یاد آنها که جانشان را برای وطن و هموطن که من و تو هستیم خالصانه فدا کردند.
به یاد آنها که فریاد شان برای آزادی و عدالت در تنگناهای خفقان در گلو شکست.
به یاد آنها که دور از دیار به خلوت خود چون شمع می سوزند و می سازند باشیم.
بهار می رسد، دلتان خوش، کامتان شیرین، روزگارتان سبز، به یاد دلهای دردمند نیز باشیم.
نوروزتان همیشگی، جاری باشید