شکست, شکست من, تنهایی من :و دوری من تو پیش من از هزار پیروزی عزیزتری .و در دل من از همه افتخارهای این جهان شیرین تری
شکست, شکست من, خودشناسی من و سرپیچی من از توست که می دانم هنوز جوانم و پای چابک دارم .و به دام تاج شمشاد پژمرده نمی افتم .در توست که به تنهایی رسیده ام
شکست, شکست من, شمشیرو سپر درخشان من در چشمان تو خوانده ام که بر تخت نشستن یعنی برده شدن و فهمیده شدن یعنی هموار شدن و دریافته شدن یعنی به نهایت خود رسیدن .و مانند میوه رسیدهای به زمین افتادن و خورده شدن
شکست, شکست من, همواره دلاور من, تو سرودهای مرا خواهی شنید, و فریادهای مرا, و سکوت های مرا و هیچ کس جز تو با من سخن نخواهد گفت از تپش بال ها و خیزش موج ها و از کوه هایی که شباهنگام می سوزند .و تنها تویی که از شیب صخره روح من بالا می آیی
شکست, شکست من, دلیری بی برگ من من و تو با طوفان خواهیم خندید ...و با اراده در آفتاب خواهیم ایستاد