-
هدیه ای از امیر
یکشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1383 00:25
چه بگویم از این مردمان مرده پرست چو زنده ای لعن کنند و چو که مردی بپرست
-
بدون شرح
جمعه 11 اردیبهشتماه سال 1383 17:40
سخت تر از بیماری تن ، ناخوشی دل است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1383 02:13
فرمانروایی ، عرصه آزمایش مردان است
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1383 15:56
برخیز و می بریز که پاییز میرسد بشتاب ای نگار ، که غم نیز میرسد یک روز در بهار وطن سرخوش و کنون دور از دیار و یارم و پاییز میرسد ساقی به هوش باش که بیهوشی ام دواست افسوس ، باده ، خاطره انگیز میرسد تا بزم هست ، جمله حریفند و هم نفس هنگام رزم ، کار به پرهیز میرسد تا یاد میکنم ز اسیران در قفس اشکی به عطر و نغمه درآمیز...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1383 16:44
، ساعت ها رو در رو ی هم می نشینیم ، بی آنکه حرفی بگوییم یا حرفی بشنویم ، من و تو از پس چشمان هم ، ثانیه ها را شمارش می کنیم ، من و تو ، ما شدن را به دست سرنوشت سپرده ایم بی آنکه بدانیم ، من و تو ، خود می توانیم ، برگی به برگهای دفترچه سرنوشت اضافه کنیم من و تو ، می توانیم پیشتر از این ثانیه ها ، ما شویم
-
تاریک
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1383 05:38
، چه جای ماه که حتی شعاع فانوسی درین سیاهی جاوید کورسو نزند به جز طنین قدمهای گزنه ی سرمست صدای پای کسی . سکوت مرتعش شهر را نمی شکند به هیچ کوی و گذر .صدای خنده ی مستانه ای نمی پیچد کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است ؟ ! چراغ میکده ی آفتاب خاموش است
-
بدون شرح
سهشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1383 00:37
سخن عشق نه آن است که بزبان آید
-
بدون شرح
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1383 10:53
قاطع باش ، حتی اگر گاه اشتباه کنی
-
بدون شرح
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1383 09:28
هرگز دلت به حال خودت نسوزد. هر وقت این احساس به تو دست داد، برای کسی که به اندازه تو خوشبخت نیست کاری انجام بده !!!!؟!!!!!؟!!!!
-
مهمان ناخوانده
شنبه 29 فروردینماه سال 1383 01:26
روز که می گذرد انگار یکی تو را از من می دزد هر روز که می گذرد از تو دورتر می شوم هر روز که می گذرد سایه دوری بین قلب من وتو ، بلند و بلندتر می شود ! نگو نه مگر فاصله را نمی بینی که چه شاد و عاشقانه ، بین دستان من و تو می رقصد ؟ از تو دور می شوم بی آنکه بخواهم ، ولی این را میدانم که فاصله !!!! ، مهمان ناخوانده ،مهمانی...
-
بدون شرح
جمعه 28 فروردینماه سال 1383 00:12
طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند " متاسف نبود "
-
بدون شرح
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1383 01:33
می خوام اونقدر گام هایم را بلند بردارم ... تا که زودتر به داشتنت برسم ... می خوام دستامو اونقدر بازکنم ... که تمام وجودت رو ... یکباره توی دستام داشته باشم... می خوام اونقدر دوستت داشته باشم ... تا که عاشقت بشم ... می خوام اونقدر عاشقت باشم ... تا که مال تو باشم ...
-
بدون شرح
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1383 01:31
خدا همیشه دوستت دارد حتی در نهایت دلتنگی چرا که در اوج دلتنگی می توانی اشک بریزی و این نهایت عشق اوست !!
-
سفر به خیر از شفیعی کدکنی
دوشنبه 17 فروردینماه سال 1383 14:06
کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید ـ دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟ ـ همه آرزویم ، اما چه کنم که بسته پایم ـ به کجا چنین شتابان؟ ـ به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم ـ سفرت به خیر! اما ، تو و دوستی ، خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها ، به باران برسان سلام ما را
-
Goodbye My Love
یکشنبه 16 فروردینماه سال 1383 13:41
hear the wind sing a sad, old song it knows i'm leaving you today please don't cry or my heart will break when I go on my way goodbye my love goodbye goodbye and au revoir as long as you remember me I'll never be too far goodbye my love goodbye I always will be true so hold me in your dreams till I come back to you...
-
کبوتر
جمعه 14 فروردینماه سال 1383 15:48
یه کبوتر سفیدم، به نوکم یه برگ زیتون! خسته از پرواز ممتد، روی اقیانوسی از خون! دیگه هیچ جایی نمونده ، واسه ختم خستهگیهام! هر کسی تو فکر من بود، شد شکار تیربارون! هر جا رفتم ، برق چاقو رو سر ثانیه افتاد! خون آدما شتک زد روی پیراهن جلاد! پر پروازمُ بستن، توی هر شهرُ دیاری! همیشه صدای شورش، بیصدا شد لب فریاد! در به در...
-
بدون شرح
چهارشنبه 12 فروردینماه سال 1383 02:51
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار طالع بی شفقت بین که درین کار چه کرد برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد ساقیا جام میم ده که نگارنده عیب نیست...
-
بدون شرح
دوشنبه 10 فروردینماه سال 1383 14:04
ای دوست با مهربانی با آن رفتار کن تا نشکند
-
حدیث عشق
یکشنبه 9 فروردینماه سال 1383 01:40
حدیث عشق من و تو حدیث ابر بهار به من چه می رسد ای دوست از این همه غم وزاری تو از قبیله لبخند من از قبیله اندوه فضای فاصله صد آه فضای فاصله صد کوه تو از قبیله لیلی ،آه، من ازقبیله مجنون تو از سپیدی و نوری من از شقایق پرخون تو از قبیلةدریا من از نژاد کویرم همیشه تشنه و غمگین ، همیشه بی تو اسیرم حدیث عشق من و تو حدیث...
-
دزدیده شدن آهنگ تو این زمونه بهادر خوارزمی !!
شنبه 8 فروردینماه سال 1383 04:46
HOT آهــنـگ تـو این زمونه بــهادر خـوارزمی توسـط آقایـان مـحمد ستاری بـه عـنوان باز سازنده آهنگ و کامبیز به عنوان خواننده آهنگ دزدیـده شد. چـندی پـیش بـا پخش یک موزیک ویدئو از تلویزیون طپش، جام جم و ای.پی.ان که برای آهنــگ تو این زمـونه ساخته شده بـود با اسامی ای که بالا ذکر شـد پخــش شد در صـــــورتی کـــه آهـــنگ در...
-
و خدا گفت نه
شنبه 8 فروردینماه سال 1383 02:47
از خدا خواستم که غرور را از وجودم بردارد، و خدا گغت نه گفت که برداشتن آن کار او نیست، بلکه من باید خودم از آن دست بکشم از خدا خواستم تا به من صبر وبردباری عطا کند، و خدا گفت نه گفت که صبر و بردباری از تحمل مصائب و مشقات به دست می آید نمی توانم آن را عطا کنم؛ باید خودت آن را کسب کنی از خدا خواستم به من شادی بدهد، و خدا...
-
بدون شرح
جمعه 7 فروردینماه سال 1383 00:50
۱ ارام باشید ارام باشید .که مردی هستم بی جهت نما ۲ هرگاه ابری پدیدار شد .ستاره ای در جسدم درخشید ۳ ای هیزمکاران واژه ها را بسوزانید وشب را با چلچراغهای جسد .روشن کنید ۴ رویا در خطر است دوستان به خوابهایم نیشخند می زنند ومن از مرگ هراسناکم صدایم را بشنوید صدای این پسرک اشوری .گریزان از موزه ها صموییل شمعون
-
بدون شرح
چهارشنبه 5 فروردینماه سال 1383 11:57
با بال شکسته پر گشودن هنر است این را همه پرندگان می دانند
-
بدون شرح
یکشنبه 2 فروردینماه سال 1383 02:01
بر سر سفره هفت سین، به یاد آنان که هفت سین زندگیشان حتی سیبی برای سرخی نداردو سبزه ای برای سبزی، و اندوخته جیبهای روزگارشان از سکه های طراوت تهی است باشیم. به یاد آنها که جانشان را برای وطن و هموطن که من و تو هستیم خالصانه فدا کردند. به یاد آنها که فریاد شان برای آزادی و عدالت در تنگناهای خفقان در گلو شکست. به یاد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 فروردینماه سال 1383 01:16
Happy NooRooooz
-
علی
جمعه 29 اسفندماه سال 1382 01:44
چون، اوج کمال بشری می بینم چون، جمع صفان آدمی می بینم در دورنمای عالم انسانی کوتاه سخن، فقط علی می بینم
-
گریه ای در شب
پنجشنبه 28 اسفندماه سال 1382 10:31
مردم نمیدانند پشت چهره من یکمرد خشماگین درد آلوده خفته است مردم ز لبخندم نمیخوانند حرفی تا آنکه دانند بس گریه ها در خنده تلخم نهفته است وز دولت باران اشکم گلهای غم در جان غمگینم شکفته است من هیچگه بر درد « خود » زاری نکردم اندوه من، اندوه پست « آب و نان »نیست این اشکها بی امان از تو پنهان جز گریه بر سوک دل بیچارگان...
-
بدون شرح
چهارشنبه 27 اسفندماه سال 1382 15:50
سپهر تیره دامان زرافشاند سپیده سر زد و مرغ سحر خواند چه شبها رفت و آغوشم تهی ماند شبی گفتی به آغوش تو آیم!!!!؟!!؟!؟!
-
لحظه دیدار
سهشنبه 26 اسفندماه سال 1382 14:09
لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام، مستم باز می لرزد، دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ های ! نپریشی صفای زلفم را، دست آبرویم را نریزی، دل - ای نخورده مست - .لحظه دیدار نزدیک است
-
یاد
دوشنبه 25 اسفندماه سال 1382 10:54
طوفان سهمناک به یغما گشود دست می کند و می ربود و می افکند و می شکست لختی تگرگ مرگ فرو ریخت، سپس طوفان فرو نشست بادی چنین مهیب نزیبد بهار را کز برگ و گل برهنه کند شاخسار را در شعله های خشم بسوزاند این چنین گل را و خار را اکنون جمال باغ بسی محنت آور است غمگین تر از غروب غم انگیز آذر است بر چشم هر چه می نگرم در عزای باغ...