قاصدک

 

 

قاصدک هان چه خبر آوردی ؟

از کجا و از که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی اما                                     

گرد بام و در من

بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا

نه زیاری ، نه ز دیار و دیاری ، باری

برو آنجا که ترا منتظرند

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطن خویش غریب

قاصدک تجربه های همه تلخ ،

با دلم می گویند ،

که دروغی تو دروغ

که فریبی تو فریب

قاصدک هان ، ولی آخر ایوای

راستی آیا رفتی با باد ؟

با توام ، آیا کجا رفتی آی ،

راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟

مانده خاکستر گرمی جایی ، در اجاقی ؟

طمع شعله نمی بندم

خردک شوری هست هنوز ؟

قاصدک

ابرهای همه عالم شب و روز

در دلم می گریند .

مهدی اخوان ثالث

آزادی ، آزادی ، آزادی

ای مقصد آزادگی
پر باز کن
پر باز کن
کارون صدایت می زنه
پرواز کن
پرواز کن
همراه کارون ما
فریاد کن
فریاد کن
با دشمن بیدادگر
بیداد کن
بیداد کن

حال خونین دلان که گوید باز
وز فلک خون خم که جوید باز
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت بما که گوید باز
هر که چو ن لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ بخون بشوید باز