|
||
|
|
|
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟ از کجا و از که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه زیاری ، نه ز دیار و دیاری ، باری برو آنجا که ترا منتظرند برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصدک تجربه های همه تلخ ، با دلم می گویند ، که دروغی تو دروغ که فریبی تو فریب قاصدک هان ، ولی آخر ایوای راستی آیا رفتی با باد ؟ با توام ، آیا کجا رفتی آی ، راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟ مانده خاکستر گرمی جایی ، در اجاقی ؟ طمع شعله نمی بندم خردک شوری هست هنوز ؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند . |