این روزا دلت با ما نیست
نگفتم چرا
نپرسیدم
اما ای همیشه ، همیشگی
تو هم نمی پرسی احوال ما رو
از ته دل نمی پرسی
آخرش بما نگفتی که عاقبت دلبستن چیه
نگفتی ، نگفتی
فقط با نرمی انگشتات
گونه سرخ داوودی های زردو پاک کردی
هیچی نگفتی
نگامم نکردی
و من دونستم
که در پی باد دویدن
قرار این دل بی قراره