![[]](http://www.shamlou.org/chars/25a1.gif)
:گفتند | |||
«ــ نمیخواهیم | |||
نمیخواهیم | |||
!که بمیریم» |
:گفتند | |||
«ــ !دشمناید | |||
!دشمناید | |||
!خلقان را دشمناید» |
چه ساده | ||
چه بهسادهگی گفتند و | ||
ایشان را |
چه ساده | ||
چه بهسادهگی | ||
!کشتند |
و مرگِ ایشان
چندان موهِن بود و ارزان بود
که تلاشِ از پیِ زیستن
به رنجبارتر گونهیی | |
:ابلهانه نمود |
سفری دشخوار و تلخ | ||
از دهلیزهایِ خم اندر خم و | ||
پیچ اندر پیچ |
!از پیِ هیچ
نخواستند | |
که بمیرند |
یا از آن پیشتر که مرده باشند
بارِ خِفّتی | ||
بر دوش | ||
.برده باشند |
لاجرم گفتند:
«ــ نمیخواهیم | ||
نمیخواهیم | ||
که بمیریم!» |
و این خود | ||
وِردگونهیی بود | ||
پنداری |
که اسبانی | |
ناگاهان بهتک |
از گردنههایِ گردناکِ صعب | |
با جلگه فرودآمدند |
و بر گُردهیِ ایشان | |||
مردانی | |||
با تیغها | |||
.برآهیخته |
و ایشان را | |
تا در خود بازنگریستند |
جز باد | |||
هیچ | |||
به کف اندر | |||
.نبود |
جز باد و بهجز خونِ خویشتن،
چرا که | نمیخواستند | ||
نمیخواستند | |||
نمیخواستند | |||
.که بمیرند |